یادی از عمادالدین حسن برقعی، شاعر شهیر مشهدی | صدرنشین بارگاه غزل

تبلیغات بنری

یک گزارش عیاش؛ ؛

کودک

اماد ، سیزده -هه ، سرش به پای بی بی می ریزد. بی بی آل ، تمام جهان دوران. امن ترین پناهگاه او در دنیایی نبود که با او خوب نبود. کودک آلن با دست های حنا ، پیراهن سیاه و موهای سفید قرار گرفت و از گوشه اتاق به حیاط خلوت تمایل دارد و به آرامی از سر دوران به وسط سرش عقب می رود. جایی که او خاطرات کوچکی از دوران من دارد.

یک دوره از یک برش در این دو تصویر بالاتر از یک مکان. یکی از عکسهای پدرش ، سید محمد قوزای مائن ، و آن یکی از مادرش ، بیبی موهارت است. نوستالژی مانند جمعیتی از کلاغهای سیاه مخرب است که روی سطح تخیل او نشسته است. پیراهن سیاه پیراهن مشکی شل و یک فضای آرام روی دامن بی بی دارد.

او می پرسد ، “آن کتابها در خزانه داری که توسط پدر نوشته شده است؟” “اگر او می نویسد ، این بیش از این کتاب ها خواهد بود.” تقوا ننویسید. کتاب های شعر. هر وقت مجموع گرما می رفت ، او می خواند. بیبی محرم بر چادر تأکید کرد که آقای سید محمد اککی! اینجا نیست! سپس آنها می خندیدند. باشد که خداوند به والدین شما رحم کند … “سپس با گوشه معده خود ، قطر اشک را از طریق چین و چروک زیر چشم و آهی نگه می دارد.

این دین معمولاً از خواب بیدار می شود ، تصویر پدربزرگش ، آقای سید محمد ، اقتدار بعدی را از زمین حذف می کند ، به متخصص می رود ، روی کف پا می ایستد و قاب را در کنار تصویر والدین خود قرار می دهد. کثرت گرایی پشت است. همه در تصویر می خندند. آنها به آنها نگاه می کنند ، اما به آنها نگاه می کنند. این سه نفر اکنون باید در کنار هم بنشینند. آنها یک پدر جدید و پدر می خوانند. زیرا در پذیرش کتابشناسی شکایت دارد. او تنها کسی است که بعد از ظهر و تنها دوران کودکی خود را ترک نکرده است. او یک پدر و مادر بود و از این پس ، او بسیار پیدا شده است. غم و اندوه عجیب و غریب روی سینه او وزن دارد که می خواهد مو باشد و روی کاغذ بریزد و شاید کمی آرام باشد.

ثروتمند

زباله های غیبت ، غم و تنهایی نوجوانان در آن سنین پایین توسط یک شاعر تحت تأثیر قرار گرفت. نوشتن تنها راه آرامش قلب او بود. شخصی که او برای اولین بار خواند و دست نویس خود را تحسین کرد ، عمو حسن علی است. دایی عاطفی که یک بعد از ظهر را دوست داشت مانند فرزندانش بود و به هر حال او جو خواهر فقید خود را داشت.

دایی هساللی کسی بود که دست عید را گرفت. جایی که کل دین شیر بود ، بافین اسمی و پادشاه شعار در بهار. عماد الدین اشعار جدید و اشعار بیشتر خود را در زمینه شعر و ادبیات خواند و مخاطبان با لبخند لرزیدند ، این بدان معنی است که این شعرها برای بزرگسالی بسیار شگفت انگیز نخواهد بود.

در طول تربیت خود ، عمو حسن علی آستین اشتیاق و یک روز در یکی از محافل دوستانه ، دوران رهبران در بداهه سازی را به چالش کشید. Patchworks بسیار برقرار شد و لبخندهای جسورانه شد. AIM AL -DIN به زیبایی از میراث پدرش حمایت مالی کرد و به یک شاعر فوق العاده از غم و اندوه بزرگ تبدیل شد. تا زمانی که یک روز ، مهدی اختفان صالح در توضیحات یک دوره گفت: “او یکی از رهبران سوناتا است.”

Emadeddin Hassan Burghi ، شاهیر الشاهری شاهرا رهبر سوناتا

ابر سیاه کمبود و احساس تنهایی

سرنوشت دوران دین کور و کمبود بود. غم و اندوه پایتخت اشعار او بود. او سه ساله بود ، مادرش رفت ، پدرش رفت و سیزده سال داشت و پدربزرگش او را تنها گذاشت و بعداً در سنین کودکی ، در زمانی که فکر می کرد او را نشان می دهد ، پس از ازدواج با زنی که دوست داشت او

او بیست ساله بود. بیماری شدید ، به مدت هشت ماه پس از رابطه با همسرش ، ابر سیاه را به زندگی عماد الدین درگذشت. باران باران شد و IDADIN سرانجام پسر همسرش را همراه با فرزند خود به همسرش همراه کرد و به قبر ابدی خود. حالا او عامل دین را ترک کرد و کودک آلام ، که دستانش بیش از هر زمان دیگری لرزید ، و آرایشگر وی با آن ابر سیاه دردناک از او یاد کرد.

او به چشمان بی بی نگاه کرد ، و مادرش به او نگاه کرد ، “من مادرم/ مادرم را دیدم که مادرم // آن زنی که از سن رنج می برد/ یک صد زندگی // دم …” Emadeddin بیست ساله بود -وقتی بیبی علاوه بر والدین ، ​​مادربزرگ و مادربزرگ و همسرش ، تصویری از جای او بود. او وحدت ابدی و شلوغی بیت های بدون اعلام باقی ماند.

Emadeddin Hassan Burghi ، شاهیر الشاهری شاهرا رهبر سوناتا

به “دوران خاورسی”

زندگی ، اما هنوز جریان داشت. او دور از زندگی یک مشتری و واحد عمیق بود که آهنگ های زیادی به او داد. مو تنها پناهندگی تعداد آن بود. تعداد آیات بیش از هزار و موهای او سفید بود. در ابتدای جاده ، مدتی با Falcon بود.

سپس روزنامه “Ma Ma” اشعار خود را با عنوان “Monure of Chatter” منتشر کرد ، اما در زمانی که آقای Muchiri از مجله روشنگری مدیریت کرد ، تحت یکی از اشعار یک دوره ، نوشت: پس از آن ، همه به عنوان عماد خوراسانی یاد می شدند. شاعری که سونا خوبی را نوشت و با شاعران مانند شاهرا در صدر ادبیات فارسی ایستاده بود. دوران Jawrasani بیش از سی هزار بیت شعر فارسی نوشت.

از سوناتا ، قافیه ها تا قطعه ، مهنووی و ساکنان. از مباحث عاشقانه گرفته تا مباحث فلسفی و اجتماعی ، آنها در اشعار وی پیدا شدند و تفسیرهای جدیدی را با وفاداری به ارزشهای کلاسیک ایجاد کردند. توضیحاتی که از این به بعد از خوانندگان زمان وی استقبال می کرد.

اشعار او از هنرمندان آواز می خواند ، مانند محمد ردا شاجاریان ، اکبر گلپیگنای ، ژولاماموها ، موز و عبدالحاب شهیدی ، و آنها به اجتماعات زیادی رسیدند. این ممکن است کمتر بدانیم که سونا دایره ای دائمی و شیرین توسط اشعار Emadeddin اطلاع داده می شود. یک مرد یک ترانه بود و چند نفر در محافل ادبی به خودش و اشعار او آمدند.

بدون دانش حذف شده است. او هرگز با مرگ همسرش ازدواج نکرد و فرزندانش فقط یک دادگاه ارزشمند بود که یادآوری باقی ماند. عامل الدین حسن بورگی هشتاد و هشت سالگی بود که در 5 فوریه درگذشت ، که در زادگاهش در قبر فرسدوسی دفن شد و به عزیزانش پیوست.

تبلیغات بنری

منبع : خبرگزاری shahraranews

نویسنده نوشته: بهسام

دیدگاهتان را بنویسید